loading...

ویرگول

،

بازدید : 132
يکشنبه 3 اسفند 1398 زمان : 22:22

نوت بوک رو دیدم، یاد خودمون افتادم، چرا؟ نمیدونم! شاید صرفا به خاطردلتنگیه میدونی نمیدونم دیگه چند روز میگذره از اون روز ولی میدونم چهل روز رد شده اما گاهی هنوز میای تو فکرم، راستش شاید بعدا که اینو بخونم به نظرم بیاد به خاطر فشارای وحشتناکی که روم بوده این حرفو زدم اما دوست دارم پیدات کنم بغلت کنم، دوست دارم واسه تولدم بیای بازم مثل پارسال سورپرایزم کنی، چیزای بدو دوست دارم...
اون اهنگه تو فیلمه میگفت من هنوزم به ماه نگاه میکنم اما تورو میبینم

گفتی میخوام از این به بعد مثل تو باشم...
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : 8
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 4
  • بازدید کننده امروز : 5
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 21
  • بازدید ماه : 5
  • بازدید سال : 215
  • بازدید کلی : 2024
  • کدهای اختصاصی